تهران در آتش می سوخت، مردم خشمگین هر آن چه را که نشانه ای از حکومت پهلوی داشت، سوزاندند. سینماها، بانک ها، مشروب فروشی ها، کاباره ها و قمار
خانه ها همه یا ویران شدند و یا سوختند، امام شگفت آن که شیشه هیچ
خانه ای نشکست، هیچ مغازه ای غارت نشد و به هیچ کس آزاری نرسید. حتی دخل مشروب فروشی های ویران شده دست نخورده ماند!بسیاری معتقد بودند عامل اصلی این آتش سوزی ها ماموران ساواک هستند که قصد دارند به وسیله ی ایجاد ناامنی، مقدمه ی روی کار امدن دولتی نظامی را فراهم سازند و محدودیت های شدیدتری را اعمال کنند. مردم خشمگین نیز به این آتش سوزی دامن می زدند. حقیقت آن بود که مردم خود را در شهرشان باز نمی شناختند و جلوه های بیگانه را آتش می زدند. گویی شهر را با آتش تطهیر می کردند. تهران در دست مردم بود و ماموران بی کمترین مقاومتی فقط حوادث را تماشا می کردند.در پی پخش فیلم دو دقیقه ای کشتار دانشگاه تهران، ایران پر آشوب و متشنج شد. جواد شهرستانی، شهردار تهران در نامه ای تند به شریف امامی نوشت: ... فیلم مستند جریان تکان دهنده ی هجوم مسلحانه به دانشجویان عزیز دانشگاه تهران که از برنامه ی دیشب سیمای ایران پخش شد برای اهالی تهران و مردم ایران جای تردید باقی نگذاشت که دولت اسمی آشتی ملی جنابعالی قادر نیست نه تنها مشکلات موجود مملکت را حل کند، بلکه از درک اوضاع واقعی کشور و افکار عمومی عاجز است...ملت شریف ایران ایران برای صدارت شما چه بهایی باید بپردازند؟... سرانجام مهندس جعفر شریف امامی نخست وزیر در مقابل اوضاع نا بسامان مملکت و قیام مردم به زانو درآمد و پس از هفتاد روز صدارت ناموفق، استعفا داد.